رودان شهری از دیار بندرعباس
با سلام خدمت دوستان گلم
اين روزا يه كم سرم شلوغه و خيلي كمتر تونستم به وب بيام ولي خب در اين مدت سفرهاي خيلي خوبي داشتم و دوستاني سبزتر از برگ درخت را در لوحه ي دوستي خود يافت كردم.
از رودان بگم كه مردماني گرم و صميمي داشت و در مدت سه چهار روزي كه در خدمت اين عزيزان بودم به دنبال آداب و خو و منش اين خطه ي ميهن بودم.
رودان يكي از شهرهاي استان بندر عباس كه اگه اشتباه نكرده باشم حدود 60 كيلومتري با خود بندرعباس فاصله داشت. شهري با آب و هواي گرم و سرزميني بياباني - جنگلي كه رودخانه هاي فراواني داشت.
از شما چه پنهان كه بر حسب يك شهر بندري تا روز سوم ما از آب لوله كشي استفاده نمي كرديم ولي بعدا متوجه شديم آب شرب رودان بعد از تهران ، دومين آب شرب سبك ايران را دارا هست. به هر حال دوره خوبي را با دوستان روداني سپري كردم. هرچند كه در بهمن ماه بوديم ولي كولرگازي ها به راه بود .
دوره را به صورت كنسرو تن ماهي فشرده كرديم و خواستيم يك روز زودتر به خانه بيايم كه گويا شانس با ما يار نبود و از سمت بازار تا ترمينال با ترافيك عظيمي روبرو شديم. ترافيك عظيمي سركت حركت خودرو ها را حسابي كند كرده بود ، طوري كه ترجيح داديم با پاي پياده ادامه مسير كنيم و واقعا سرعت بيشتري را داشت ، ولي امان از راننده اي كه آدرس را به جاي 4 يا 5 كيلومتر به صورت 500 متر جلوتر داد. ما كه هر چه رفتيم جلو نرسيديم و نرسيديم و نرسيديم و از سرويس جا مونديم.
ولي بعد از اينكه به ترمينال رسيديم و مراجه كرديم به يارو ترمينال چي ، گفت كه واسه يك ساعت ديگه براي ما جا رزرو شده بوده و سرويس هنوز حركت نكرده بود.
خودتون ميدونيد كه چي تو دلمون مي گذشت
بيخيال
بعد از برگشت بلافاصله استراحتي كردم و طبق هماهنگي كه به عمل آمده بود ، بايد براي برگزاري دوره بازآموزي نجاتگران تخصصي جاده به ني ريز و استهبان حركت مي كردم. در اين دوره ها سعي كردم صرفا به كارهاي عملي بپردازم و از توان نيروها براي انجام كارها استفاده كنم كه خدا را شكر امدادگران راضي بودند.
فعلا هم دوره تخصصي را در ديار ممسني دارم كه روز اول اون را سپري كردم. اميدوارم كه اين دوره نيز به خوبي و با موفقيت به پايان برسه.
توكل بر خدا
-كارشناس ارشد مديريت سوانح دانشگاه تهران