پويا

برف بهاری که . . .

ادامه نوشته

یک سال پیش بود که شنیدیم بی بی قصه های مجید در گذشت

مادر بزرگ قصه‌های مجید در 89 سالگی بر اثر بیماری و کهولت سن امروز در نجف آباد اصفهان درگذشت.

این خبری بود که در نوروز سال ۹۰ سبب شد تا خاطراتی از مجید و قصه هاش و بی بی اون ها براشون زنده بشه.

به گزارش واحد مرکزی خبر،‌ پروین دخت یزدانیان، در نجف آباد به دنیا آمد و دارای مدرک تحصیلی ششم ابتدایی بود.

وی دارای 12 فرزند، 25 نوه و 5 نتیجه است که از میان این تعداد فرزند کیومرث و منوچهر پوراحمد کارگردان و نویسنده سینما و تلویزیون شناخته شده هستند.
حضور یزدانیان مقابل دوربین از سال 1370 با مجموعه «قصه های مجید» آغاز شد و ایفای نقشش در سینما از سال 1371 با «صبح روز بعد» و «شرم» که هر سه به کارگردانی پسرش بود ادامه یافت.
وی در فعالیت کوتاه مدت خود در سینما ، حضور در فیلمهای «نان و شعر» (1372)، «خواهران غریب»(1374) و «شب یلدا»(1379) را به کارگردانی فرزندش کیومرث پوراحمد و ایفای نقش در فیلم مهریه بی بی(1373) ساخته اصغر هاشمی تجربه کرد.

ادامه نوشته

عید بهانه ای برای به یاد هم بودن . . .

بيست و دو سه ساعت مونده بود به لحظه ي تحويل سال نو

لحظاتي كه سرشار از عشق بود

لحظاتي كه دوستان قبل از تحويل سال نو تبريك خودشون را واسه هم مي فرستادند

يكي مي گفت پيشاپيش

يكي ديگه جلو جلو

يكي واسه صدومين بار ميگفت يادت باشه اولين تبريك عيد را بهت دادماااااااااا!

ادامه نوشته

رخشنده  ، نامی که کمتر می شناسیم ولی تا بگوییم پروین . . .

۲۵ اسفند ماه روز بزرگداشت پروین اعتصامی هست ، با خود گفتم حتما ذکر خیری از ایشان کنم و با ثبت یک شعر از ایشان یادی کرده باشم.

خدایش رحمت کناد

اینکه خاک سیهش بالین است
اختر چرخ ادب پروین است
گر چه جز تلخی ز ایام ندید
هر چه خواهی سخنش شیرین است
صاحب آنهمه گفتار امروز
سائل فاتحه و یاسین است
دوستان به که ز وی یاد کنند
دل بی دوست دلی غمگین است
خاک در دیده بسی جان فرساست
سنگ بر سینه بسی سنگین است
بیند این بستر و عبرت گیرد
هر که را چشم حقیقت بین است
هر که باشی و ز هر جا برسی
آخرین منزل هستی این است
آدمی هر چه توانگر باشد
چون بدین نقطه رسید مسکین است
اندر آنجا که قضا حمله کند
چاره تسلیم و ادب تمکین است
زادن و کشتن و پنهان کردن
دهر را رسم و ره دیرین است
خرم آنکس که در این محنت گاه
خاطری را سبب تسکین است

ادامه نوشته

رودان شهری از دیار بندرعباس

اين روزا يه كم سرم شلوغه و خيلي كمتر تونستم به وب بيام ولي خب در اين مدت سفرهاي خيلي خوبي داشتم و دوستاني سبزتر از برگ درخت را در لوحه ي دوستي خود يافت كردم.
ادامه نوشته

یاد روزگار کودکی

یاد روزگار کودکی هم بخیر

روزی که هر روزش یه عالمه خاطره اس

ولی افسوس . . .

ادامه نوشته

درگذشت آقای مهدی زعفرانی مسئول روابط عمومی آتش نشانی شیراز در حادثه تصادف اتوبوس

انالله و انا الیه راجعون ...
درگذشت آقای مهدی زعفرانی مسئول روابط عمومی سازمان آتش نشانی شیراز را به جامعه امدادگران و آتش نشان ایران تسلیت عرض نموده و از درگاه ایزد منان علو درجات برای آن مرحوم و صبر و شکیبایی برای خانواده ، همکاران و بازماندگان ایشان خواستاریم.

با ذکر صلوات و قرائت فاتحه موجبات شادی روح آن دوست و یار جامعه امدادگران و آتش نشانان گردیم
مهدي زعفرانيمهدي زعفراني

 

مرحوم زعفرانی در سانحه تصادف رانندگی جان به جان آفرین تسلیم کرد. این تصادف حدودساعت ۶ و ده دقیقه عصر یکشنبه ۲۸ آبان ماه ۱۳۹۱ در محور ایلام اهواز صورت گرفت ؛ که منجر به واژگونی یک دستگاه اتوبوس گردید ؛ و پرسنل فوریت های پزشکی دزفول ، به محض اطلاع ، به محل مراجعه نموده ، و مصدومان را به بیمارستان منتقل نمودند .

—————————————————-
تکمیلی در ساعت ۱۸ و ۴۰ دقیقه : در این حادثه متاسفانه یک نفر کشته و ۴۵ نفر دیگر مصدوم شده اند گه از این تعداد و طبق آخرین اخبار رسیده ۲۷ آنان در بیمارستان گنجویان دزفول و ۱۷ نفر دیگر نیز به بیمارستان امام علی (ع) اندیمشک منتقل شده و که پس از درمان سرپایی ۱۲ نفر آنان مرخص شده اند .
ظاهرا دو نفر دیگر نیز به بیمارستان دزفول منتقل شده که اسامی آنان در دست نمی باشد .
علت وقوع این حادثه برخورد یک دستگاه تریلر بونکر با وانت نیسان و تصادف این دو با یک دستگاه اتوبوس مسافربری گزارش شده است .
 
روحش شاد و یادش گرامی باد

یه چند روز نیستم. . .

 

http://alhabib.persiangig.com/image/emam%20reza.jpg

آمدم ای شاه ، پناهم بده خط امانی ز گناهم بده

ای حَرمَت ملجأ در ماندگان دور مران از در و ، راهم بده

ای گل بی خار گلستان عشق قرب مکانی چو گیاهم بده

لایق وصل تو که من نیستم اِذن به یک لحظه نگاهم بده

ای که حَریمت به مَثَل کهرباست شوق وسبک خیزی کاهم بده

تاکه ز عشق تو گدازم چو شمع گرمی جان سوز به آهم بده

لشگرشیطان به کمین من است بی کسم ای، شاه پناهم بده

از صف مژگان نگهی کن به من با نظری ، یار و سپاهم بده

در شب اول که به قبرم نهند نور بدان شام سیاهم بده

ای که عطا بخش همه عالمی جمله ی حاجات مرا هم بده

دوره تخصصي جستجو و نجات در جاده شهرستان ممسنی

بعد از یه چند روز اودم خدمتتون، هلال احمر دوره تخصصی جاده را در نورآباد ممسنی برگزار کرده بودند که برای آموزش در یه روز اول دوره از من و آقای هادی دعوت شده بود تا اونجا حضور داشته باشیم.

دوره از روز سه شنبه شروع شد. روز اول را تنها بودم و از آمادگی جسمانی شروع کردم به آموزش.

یه کم پیاده روی(حدود۴   ۵  کیلومتر)  و بعدش تمرین گروهی و بعدش فعالیت در شرایط سکوت( انعطاف بدنی و چابکی). بین همه ی بچه های شرکت کننده هم که یکیش از یکی دیگشون بهتر بود چهره هایی دیده میشد که از دوستان قدیمی بودند. به هر حال ضمن توضیح جدیت در بحث آموزش و اونم در حیطه ی تخصصی ، شرایط را برای فراگیران سخت می کرد ، ولی باز هم سعی میکردم به نوعی همه را راضی نگه دارم ، البته به صورتی که با هیچکس تعارفی هم نداشته باشم.

بقیه در ادامه مطلب

ادامه نوشته

روز بزرگداشت حافظ

امروز عصر بود که اوومدم و پیام های وبلاگ را میخوندم که حاج بهادر همایونی پیامی گذاشته بود

مبنی بر اینکه امروز بزرگداشت شیخ اجل حافظ شیرازی است

فقط از شورآفرینی حافظ همین بس که چند بیت را به همین نشانه برای شما گذاشتم:

 

ادامه نوشته

مانور هفته ی کاهش اثرات بلایای طبیعی

بالاخره پس از چند سال پی در پی ، مانور هفته ی کاهش اثرات بلایای طبیعی از مانورهای حوادث غیرطبیعی-مثلا تصادفات جاده ای- به حوادث طبیعی -مثلا زلزله-تغییر پیدا کرد -چرا اين كار رو كردند نمي دونم ، آخه اون مانورها راحت تره- هماهنگی زیاد نیاز نداره، روزی چندتاش هم رخ میده، خیلی راحت تر بود اگه همون مانورها را برگزار می کردند- و امروز صبح از ساعت ۰۹:۰۰ در منطقه ی شمال شهر کازرون انجام گرفت.

زلزله فرضیه ی اصلی مانور بود که . . .

 

اگه دوس داشتید توی ادامه مطلب مطالب بیشتری را گذاشتم

ادامه نوشته

شجره ی طیبه ی صالحین

شجره ی طیبه ی صالحین که طرحی است توسط بسیج اجرا میشود و به دعوت پایگاه مقاومت بسیج منتظران مهدی (عج) در طرح اوقات فراغت تابستان اعضای مسجد سید ابراهیم ، دعوت شدم تا مطالب امدادی را برای اعضای بسیج پایگاه برگزار کنم.

خب کلاس ها با همکاری جمعیت هلال احمر و مشارکت دوستان عزیز پایگاه برگزار شد و امشب نیز جلسه ی اختتامیه ی طرح شجره برگزار گردید.

در ابتدا سخنرانی مسئولین پایگاه ، امام جماعت مسجد و چناب سرهنگ شرفی ( فرمانده سپاه ناحیه مقاومت کازرون) و بعد از اون هم پذیرایی و اهدا جوائز بود.

لوح تقدیری از طرف سپاه مقاومت امام علی (ع) برای من صادر شده که متن بسیار زیبایی داره

واسه همین اونو برای شما اینجا نوشتم

ادامه نوشته

دوره تخصصي جستجو و نجات در جاده شهرستان داراب

هفته پيش را به همت مسئولين جمعيت هلال احمر داراب و به دعوت مسئولين آموزش امداد و نجات استان به داراب دعوت شدم تا در كنار آقايان روحيان ، جاويدنژاد و خريدار يك دوره تخصصي را براي نجاتگران آن شهرستان برگزار كنيم.

هر چند دماي هوا شرايط مساعد كار عملي را سخت مي كرد ولي با تلاشي كه بچه هاي داراب داشتند ، تونستيم اين دوره را به خوبي به پايان برسونيم.

اميدوارم كه با تلاش مضاعف امدادگران و نجاتگران ، آمادگي هر چه بيشتر براي مواجهه با شرايط اضطراري مهيا بشود ولي مهمتر از همه رانندگاني هستند كه در جاده ها رانندگي مي كنند. اميدوارم كه با رعايت اصول ايمني و مقررات راهنمايي و رانندگي ، سبب كاهش برخوردهاي ترافيكي و تصادفات شوند.

در مسير شيراز به داراب با اون اتوبوسي كه در حال حركت بودم صحنه ي جالبي پيش اومد كه در ادامه نوشتم:

ادامه نوشته

شبهای قدر

اینم از شب های قدر ماه رمضان امسال. . .

چرا وقتی که یاسی، عطر خود تقدیم باغی می‌کند،چیزی نمی‌خواهد؟

تو رمز عاشقی، از بال پروانه، میان شعله‌های شمع، پرسیدی؟

تو آیا هیچ می‌دانی،اگر عاشق نباشی، مرده‌ای در خویش؟

.

.

.

جوابش را تو هم، البته می‌دانی
سکوت مانده بر لب را
تو هم ای من!
به گوش بسته می‌خوانی

ادامه نوشته

جملاتی زیبا از مرحوم حسین پناهی

 حسین پناهی در ۶ شهریور ۱۳۳۵ در روستای دژکوه از توابع شهر سوق از توابع شهرستان کهگیلویه در استان کهگیلویه وبویراحمد زاده شد. پس از اتمام تحصیل در بهبهان به توصیه و خواست پدر برای تحصیل به مدرسهٔ آیت‌الله گلپایگانی رفت و بعد از پایان تحصیلات برای ارشاد و راهنمایی مردم به محل زندگی‌اش بازگشت. بعد از مدتی حسین به تهران آمد و در مدرسهٔ هنری آناهیتا چهار سال درس خواند و دوره بازیگری و نمایشنامه‌نویسی را گذراند.پناهی بازیگری را نخست از مجموعه تلویزیونی محله بهداشت آغاز کرد. سپس چند نمایش تلویزیونی با استفاده از نمایشنامه‌های خودش ساخت که مدت‌ها در محاق ماند.به دلیل فیزیک کودکانه و شکننده، نحوه خاص سخن گفتن، سادگی و خلوصی که از رفتارش می‌بارید و طنز تلخش بازیگر نقش‌های خاصی بود. اما حسین پناهی بیشتر شاعر بود. و این شاعرانگی در ذره‌ذره جانش نفوذ داشت. نخستین مجموعه شعر او با نام من و نازی  در ۱۳۷۶ منتشرشد، این مجموعهٔ شعر تاکنون بیش از شانزده بار تجدید چاپ شد و به شش زبان زندهٔ دنیا ترجمه شده‌است.وی در ۱۴ مرداد ۱۳۸۳ و در سن ۴۹ سالگی بر اثر ایست قلبی درگذشت و در قبرستان شهر سوق به وصیت خود ایشان فقط به خاطر اینکه مادرش در آنجا دفن شده‌است، به خاک سپرده شد.

 
*می خواهم برگردم به روزهای کودکی آن زمان ها که : پدر تنها قهرمان بود .*
* عشــق، تنـــها در آغوش مادر خلاصه میشد *
*بالاترین نــقطه ى زمین، شــانه های پـدر بــود ... *
*بدتـرین دشمنانم، خواهر و برادر های خودم بودند . *
*تنــها دردم، زانو های زخمـی ام بودند. *
*تنـها چیزی که میشکست، اسباب بـازیهایم بـود *
*و معنای خداحافـظ، تا فردا بود...!*
 
 
ادامه نوشته

دوره تخصصی جستجو و نجات در تصادفات جاده ای

هفته ي قبل را كه دوره داشتيم و دعوت مجتمع آموزشي صنعت آب و برق فارس بودم و آخر هفته را در خدمت دوستان امدادگر جمعيت هلال احمر كازرون بودم. دوره اي كه بهنام تخصصي جستجو و نجات در تصادفات جاده اي شناخته ميشه.

تصادفات جاده اي در سال قربانيان زيادي را به خودش اختصاص مي دهد كه سهم ما نجاتگران هلال احمر در مديريت اين بحران خاموش ، در مرحله ي اول نجات آسيب ديدگان از ميان قطعات سخت و سنگين خودرو و كمك به بهبود حال مصدومين و تا حد امكان كاهش مرگ و مير توسط امدادرساني در لحظات اوليه ي حوادث جاده اي هست. اين وظيفه ي سنگين كه ياوران هلال احمر اون را بر دوش مي كشند و سعي در كمك رساني به آسيب ديدگان دارند توسط دوره هاي تخصصي نجات در تصادفات ، صورت علمي به خود مي گيرد ، و با اجراي روشهاي مبتني بر عمل به تكميل اين مهم پرداخته مي شود.

در اين دوره روش هاي جديد آموزشي را كه مبتني بر عمل هست را پياده كردم. اين روش را از يكي دو سال قبل و از شهرستان داراب شروع كردم ، نتيجه اين روش ، عملكرد و آشنايي هر چه بيشتر فراگيران با تجهيزات و اجراي سناريوهايي است كه توسط مدرس ارائه مي شود.

در اين دوره بيش از ۲۰ سناريو تهيه شده بود كه در قالب هاي مختلف و توسط گروه هاي مختلف به اجرا در آمد. اميدوارم كه موثر بوده باشد.

تصاويري از سفر من و پويا به اصفهان

اين تصاوير كه مربوط به همين يه چند روز پيش هستش ، با پويا به اصفهان رفتيم و يه چند تا عكس كه آماتوري هم هست گرفتيم.

عكس ها را توي ادامه مطلب گذاشتم.

به ترتیب از راست به چپ:

فاطمه(دختر خواهرم)-بابا ابراهیم-پویا-محمد امین(پسر خواهرم)-سامان(پسر دخترعمه)

ادامه نوشته

دومین کنفرانس ملی مدیریت بحران

با توجه به تهيه دو مقاله با عناوين تيم هاي واكنش سريع نيروگاه و همچنين برنامه ريزي آمادگي در برابر سوانح بر مبناي سناريو  جهت ارائه در دومين كنفرانس ملي مديريت بحران كه در سالن همايش هاي وزارت كشور در تهران برگزار  گرديد ، پس از بررسي كارشناسان توسط اساتيد دانشگاه و همچنين كارگروه هاي 14 گانه تخصصي مديريت بحران كشور ،از ميان 1050 مقاله رسيده به كنفرانس ، تعداد 420 مقاله پذيرفته شده بود كه از اين ميان تعداد 61مقاله برتر به صورت اورال( پرزنت)و بقيه نيز به صورت پوستري ارائه شدند.در اين ميان هر دو مقاله ارائه شده توسط نيروگاه كازرون مورد پذيرش قرار گرفت كه مقاله تيم هاي واكنش سريع نيروگاه در تاريخ 31/3/91 به صورت پرزنت و برنامه ريزي آمادگي در تاريخ 30/03/91 به صورت پوستري ارائه گرديد.

این مقالات را با همکاری صمیمانه آقای مهندس بازیار تهیه و به کنفرانس ارائه دادیم.

شايان ذكر است با توجه به عنوان تهيه شده و نمونه موردي نيروگاه كازرون ،دبيران كميته بحران صنعت آب و برق ، بخصوص نيروگاه هاي كشور اعم از نكاء ، توليد فارس ، كرمان ، دماوند و . . . در سالن ارائه مقاله حاضر شده بودند كه پس از پايان ارائه نيز به سوالات متعدد آنها پاسخ داده شد.

ضمنا تصاویر این سمینار در ادامه مطلب می باشد

ادامه نوشته

سایت محک

http://www.mahak-charity.org/main/fa

 

یکسال گذشت. . .

سال قبل بود که پستی گذاشتم با عنوان هفته ی هلال احمر متفاوت تر از همیشه

قضیه از این قرار بود که سال قبل طی یک ارزشیابی سراسری در جمعیت های هلال احمر کشور ، توسط جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران تعداد۳۰ نفر را به عنوان امدادگر ، جوان و داوطلب نمونه کشوری در قالب همایش مهرورزان معرفی کردند که در سالن همایش های وزارت کشور و با حضور وزیر محترم کشور و رئیس کل جمعیت هلال احمر کشور و معاونین وی ، در حضور جمع کثیری از اعضا مراسم مهرورزی برگزار شد. مراسم باشکوهی که با اهدا تندیس مهرورزی و حج عمره از منتخبین تجلیل شد.

در اون مراسم از سازمان امداد و نجات ۱۵ نفر انتخاب شده بودند که هر کدام از گوشه ای از ایران حاضر شده بودیم. بعضی از چهره را توی دوره های مختلف و به خصوص توی چاف زیاد دیده بودیم. آقای مجدمی از خوزستان و یا آقای زندی از کردستان و یا آقای میرشکاری از سیستان

به هر حال جدا از اصل قضیه رفاقتی میان اعضا ایجاد شد که در مدت یکسال قبل تا الان نه تنها دوستی از بین نرفت بلکه در مناسبت های مختلف و حتی با ارسال پیامکی از طرف دوستان مهرورزم ، این رفاقت تحکم پیدا کرد ، تا اینکه امسال در مراسم اعطای درجه به امدادگران و نجاتگران و ایثارها ، چشم ها دوستانی را دیدند که تلاششان گرم کردن کانون خانواده هایی است که حادثه در حال سرد کردن آن بوده.

دوستانی که دیدنشان خاطره بود

 

ادامه نوشته

نشان ملی ISAR : INTERNATIONAL SEARCH AND RESCUE

در سومین روز از هفته گرامیداشت هلال احمر كه تحت عنوان ' امدادگران، پیشگامان صلح و دوستی ' و با حضور رییس، دبیركل و روسای سازمان های امداد و نجات، داوطبان و جوانان هلال احمر درسالن همایش های ایوان شمس تهران برگزار شد، نشان ملي ايثار به نجاتگراني كه حائز اين درجه شده بودن اعطا شد.

در این مراسم كه برای نخستین بار در تاریخ تاسیس جمعیت هلال احمر برگزار شد به صورت رسمی و همزمان به 20 هزار نفر از امدادگران و نجاتگران جمعیت هلال احمر كل كشور درجه 'امدادگری' ، 'نجات گری' و' ایثار'اعطا شد.

بنابراین گزارش این درجه ها به ترتیب ارشدیت نیروهای امدادرسان هلال احمر در رسته های مختلف امداد و نجات جاده ای، كوهستان، سیلاب و دریابه ترتیب شامل امدادگر 'سه'،'دو' و 'یك' و نجاتگر'سه'،'دو' و 'یك' و در نهایت درجه ایثار تقسیم شده است.

درجه و نشان ‌'ایثار'به امدادگران و نجاتگرانی اعطا می شود كه علاوه بر گذراندن دوره‌های علمی متعدد، تجربه های مختلفی را در انجام عملیات امدادرسانی انواع حوادث و سوانح طبیعی، غیرطبیعی و انسان ساخت ملی و فراملی كسب كرده باشند.

چابكی، چالاكی، ابتكار عمل، سرعت عمل، نظم، قاطعیت، مدیریت و قابلیت های چندگانه پوشش حوادث و سوانح احتمالی و اعزام سریع به انواع حوادث و سوانح طبیعی، غیرطبیعی، انسان ساخت و مخاطرات شیمیایی، بیولوژیكی و هسته‌ای (NBC) از ویژگی های نیروهای واكنش سریع 'ایثار'هلال احمر است.

18 تا 24 اردیبهشت ماه به عنوان هفته هلال احمر نام گذاری شده است.

از شهرستان کازرون من و آقای رضا توانگر توانستیم این نشان را کسب کنیم.

شوراي اجرايي هلال احمر كازرون

در سومين دوره شوراي اجرايي هلال احمر كازرون نام نويسي كردم و از امروز تبليغات رسما شروع شد.

كانديداهاي اين دوره ، همگي از اعضاي جمعيت هلال احمر هستند كه بايستي توسط اعضاي مجمع در تاريخ ۲۲/۰۲/۹۱ انتخاب بشند.

در عين رفاقتي كه ميان كانديداها وجود داره ، ولي راي زني هاي آرا ، شدت گرفته كه ما هم بي نصيب از اين مجموعه نبوديم.

آرزوي موفقيت براي دوستان خودم دارم.

سال نو ، سال 1391 مبارک

سال جدید مبارک...

Bahar

مثه پارسال...

بهار، فُرصتِ دوباره يي ست : براي انديشيدن و ، دوباره شدن !
در اين ” كلاسِ ” بزرگ و بالنده ي روُيش و رويندگي ،
فُرصت هاي شكوفايي و تراوايي و تناوري ، آن قدرها فراوان و همه سويه ست؛
كه اگر بتوانيم از اين نعمت نازنين – در خور توانمندي و ، فراخور جامعه ي بالنده ي خويش – به خوبي بهره برگيريم ، خواهيم توانست بهترين هاي برخورداري و كارآيي و اثرمندي را ، در جامعه و جهان مان به باربنشانيم.

 بهارِ،...

        فصل درنگ عاطفه در کوچه باغهاست .(سلمان هراتی)

من به نوبه خودم سال ۱۳۹۱ و عید نوروز رو به همه تون تبریک میگم!

سال خوبی داشته باشید!  

               ببخشید کوتاه نوشتم!

هفته هلال احمر ، متفاوت تر از همیشه

در هفته هلال احمر امسال ، خاطره خوبي واسم ايجاد شد كه اگه دوست داشته باشيد ميتونيد در ادامه مطلب اون را با تصاويرشون ببينيد

 

ادامه نوشته

مطالب مهم درس سوانح حمل و نقل

با سلام خدمت دوستان گرامی خودم

مطالب مهم درس سوانح حمل و نقل و سوالاتی که بچه ها آماده کرده بودند را واستون گذاشتم

اگر نکته های مهم دیگری هم هست اس ام اس بدید یا توی نظرات ثبت کنید تا اونها را هم بذارم

 

برای دریافت مطالب روی ادامه مطلب کلیک کنید

ادامه نوشته

راز و نياز با خداي خود

ديروز ايميلي با عنوان راز و نياز با خدا برام اومده بود كه ديدم جالبه و براي شما هم گذاشتم

همه ما پنهانی و در نهان، دل گفته هایی با خدا داریم، کسی از آن خبر ندارد و خود می گوییم و خدا شنونده است. آنچه در این متن می خوانید بخشی هایی از گفتگوهای "من وشما"، با خداست:
همان خدا، همان خدای فراموش شده ای که به گاه بی كسی و درماندگی سراغش را می گیریم ...
همان كه هیچگاه ما را از یاد نمی‌برد!

گفتم: خسته‌ام
گفت: "لاتقنطوا من رحمة الله" از رحمت خدا ناامید نشید (زمر/53)

گفتم: انگار، مرا فراموش کرده ای!
گفت: "فاذکرونی اذکرکم" منو یاد کنید تا یاد شما باشم (بقره/152)

گفتم: تا کی باید صبر کرد؟
گفت: "و ما یدریک لعل الساعة تکون قریبا" تو چه می‌دانی! شاید موعدش نزدیک باشه (احزاب/63)

گفتم: تو بزرگی و نزدیکیت برای منِِِ کوچک، خیلی دوره! تا آن موقع چه کار کنم؟
گفت: "واتبع ما یوحی الیک واصبر حتی یحکم الله" کارهایی که به تو گفتم انجام بده و صبر کن تا خدا خودش حکم کند (یونس/109)

گفتم: خیلی خونسردی! تو خدایی و صبور! من بنده‌ات هستم و ظرف صبرم کوچک است... یک اشاره‌ کنی تمامه!
گفت: "عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم" شاید چیزی که تو دوست داری، به صلاحت نباشه (بقره/216)

گفتم: "انا عبدک الضعیف الذلیل..." اصلا چطور دلت میاد؟
گفت: "ان الله بالناس لرئوف رحیم" خدا نسبت به همه‌ی مردم (نسبت به همه) مهربان است (بقره/143)

گفتم: دلم گرفته
گفت: "بفضل الله و برحمته فبذلک فلیفرحوا" (مردم به چی دلخوش کردن؟!) باید به فضل و رحمت خدا شاد باشند (یونس/58)

گفتم: اصلا بی‌خیال! توکلت علی الله
گفت: "ان الله یحب المتوکلین" خدا آنهایی را که توکل می‌کنند دوست دارد (آل عمران/159)

گفتم: خیلی چاکریم! ولی این بار، انگار گفتی: حواست را خوب جمع کن!
گفت: "و من الناس من یعبد الله علی حرف فان اصابه خیر اطمأن به و ان اصابته فتنة انقلب علی وجهه خسر الدنیا و الآخره" بعضی از مردم خدا را فقط به زبان عبادت می‌کنند. اگه خیری به آنها برسد، امن و آرامش پیدا می‌کنند و اگر بلایی سرشان بیاید تا امتحان بشوند، رو گردان میشوند. خودشان تو دنیا و آخرت ضرر می‌کنند (حج/
۱۱)

گفتم: چقدر احساس تنهایی می‌کنم؛
گفت: "فانی قریب" من که نزدیکم (بقره/186)

گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم... کاش می‌شد به تو نزدیک بشوم
گفت: "و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال" هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد کن (اعراف/205)

گفتم: این هم توفیق می‌خواهد!
گفت: "ألا تحبون ان یغفرالله لکم" دوست ندارید خدا شما را ببخشد؟! (نور/22)

گفتم: معلومه که دوست دارم مرا ببخشی
گفت: "و استغفروا ربکم ثم توبوا الیه" پس از خدا بخواهید شما را ببخشد و بعد توبه کنید (هود/90)

گفتم: با این همه گناه... آخر چه کاری می‌توانم بکنم؟
گفت: "الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده" مگر نمی‌دانید خداست که توبه را از بنده‌هایش قبول می‌کند؟! (توبه/104)

گفتم: دیگر روی توبه ندارم
گفت: "الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب"(ولی) خدا عزیز و دانا است، او آمرزنده‌ی گناه هست و پذیرنده‌ی توبه (غافر/3)

گفتم: با این همه گناه، برای کدام گناهم توبه کنم؟
گفت: "ان الله یغفر الذنوب جمیعا" خدا همه‌ی گناه‌ها را می‌بخشد (زمر/53)

گفتم: یعنی اگر باز هم بیابم؟ بازهم مرا می‌بخشی؟
گفت: "و من یغفر الذنوب الا الله" [چرا كه نه!] به جز خدا کیه که گناهان را ببخشد؟ (آل عمران/
۱35)

گفتم: نمی‌دانم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم میارم! آتشم می‌زند؛ ذوبم می‌کند؛ عاشق می‌شوم! ... توبه می‌کنم
گفت: "ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین" [این را بدان كه] خدا هم توبه‌کننده‌ها و هم آنهایی که پاک هستند را دوست دارد (بقره/222)

ناخواسته گفتم: "الهی و ربی من لی غیرک" ای خدا و پروردگار من! [آخر] من جز تو كه را دارم؟
گفت: "الیس الله بکاف عبده" خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟ (زمر/36)

گفتم: در برابر این همه مهربانیت چه کار می‌توانم بکنم؟
گفت: "یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکرة و اصیلا هو الذی یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظلمت الی النور و کان بالمؤمنین رحیما" ای مؤمنین! خدا را زیاد یاد کنید و صبح و شب تسبیحش کنید. او کسی هست که خودش و فرشته‌هایش بر شما درود و رحمت می‌فرستند تا شما را از تاریکی‌ها به سوی روشنایی بیرون بیاورند. خدا نسبت به مؤمنین مهربان است. ( احزاب/42)

گفتم: هیچ کسی نمی‌داند تو دلم چه می‌گذرد
گفت: "ان الله یحول بین المرء و قلبه" خدا حائل هست بین انسان و قلبش! (انفال/24)

گفتم: غیر از تو کسی را ندارم
گفت: "نحن اقرب الیه من حبل الورید" ما از رگ گردن به انسان نزدیک‌تریم (ق/16)

با خودم گفتم: خداوند!... خالق هستی!... با فرشته‌هایش!... به ما درود می‌فرستند تا هدایت شویم؟! ...
پس باید ثابت كنم كه شایسته‌ی سلام و درود عرشیانم.
باید گوهر درونم را از هرچه زنگار پاك كنم...

اين مدتي كه گذشت

سلام خدمت همه ي اونايي كه واسم در اين مدت كامنت گذاشتند و خواسته بودند كه چرا وبلاگ را آپ نمي نكم

راستش حسابي گرفتار بودم تا اينكه الان كمي وقت آزاد پيدا كردم كه اومدم نت

خبرهاي زيادي دارم كه بعضي هاشون را ميشه گفت ولي بعضي از اونا هم قابل بيان نيست

*اول اينكه با همه ي خوبي هايي كه آقاي دكتر اسفندياري داشتند بالاخره ايشان از سمت رياست امداد و نجات كشور كنار رفتند. مديريت و تبحر در امداد و نجات از خصوصيات بارز ايشان بود.

هرچند تعريف ايشان را زياد شنيده بودم ولي من با يك بار برخورد كه در چاف (مركز آموزش هاي تخصصي امداد و نجات كشور-لاهيجان-لنگرود) به اين واقعيت دست يافتم

هركس ديگري هم اونجا بود دقيقا به اين مهم رسيده است

اميدوارم هرجا  هستند موفق و مويد باشند

*و ديگه اينكه بالاخره ۱۸ ارديبهشت امسال هم اومد و رفت . يعني سالروز تولد ژان هانري دونان و يه بنده خداي ديگه.

*مدتي را درگير مانوري بوديم كه در نيروگاه برگزار بشه. بالاخره تونستيم سناريو را تهيه كنيم و به مرحله ي اجرا در بياريم

سناريوي امسال زلزله بود ولي خيلي ها حتي فكرش را نمي كردند كه فرداي اون روز زلزله بياد و شهر كازرون را بلرزاند

ولي در هر حال ان مانور يه تفاوتي با مانور هاي قبلي داشت و اون هم اينكه وسئولين نيروگاه خودشون سناريو را نوشتن و من اونها را تنظيم كردم. مانور خالي از اشكال نبود ولي در كل رضايت بخش بود.

راستش از همين الان رفتم سراغ يه سناريو ديگه واسه آخر سال. نميدونم ميتونم سناريوشو را تموم كنم يا نه.

به هر حال اين مانور هم يه جاهاي ظريفي داشت كه ميشه از تعامل صنعت و بحران ذكر كرد. چيزي كه تا الان كمتر به اون توجه مي شد. در اين مانور رابطه اي بين حوادث و سوانح صنعتي و مديريت بحران ايجاد كرديم كه از نيروي انتظامي و اورژانس و هلال احمر وارد نيروگاه شدند و كمك رساني انجام شد. در نيروگاه هم عمليات بهره برداري و مرکز عملیات فرماندهی بحران راه اندازی شد که شروع خوبی برای کارهای بزرگتریه

 

یه پست واسه هم دوره ای های خدمتم

سلامی به خوشی دوران سربازی

به آنهایی که عروس آفتاب کرمانشاه را به یاد دارند.

به دوره ۱۳۹ آموزشی

به همه ی ....-۳-۱-۱۳۹ هایی که می خواهند در این پست نظر بگذارند

                                            از طرف: همه ی بچه های آموزشی ۱۳۹کرمانشاه

 

فلسفه ی سفره ی هفت سین

فلسفه ی سفره ی هفت سين این است که به شماره ی هفت امشاسپند از عدد هفت مايه می گرفت. دکتر «بهرام فره وشی» در جهان فروری مبنای هفت سين را چيدن هفت سينی يا هفت قاب بر خوان نوروزی می داند که به آن هفت سينی می گفتند و بعدها با حذف (يای) نسبت به صورت هفت سين در آمد. او عقيده دارد که هنوز هم در بعضی از روستاهای ايران اين سفره را، سفره ی هفت سينی می گويند. چيزهای روی سفره عبارت بود از :
آب و سبزه، نماد روشنايی و افزونی.
آتشدان، نماد پايداری نور و گرما که بعدها به شمع و چراغ مبدل شد.
شير، نماد نوزايی و رستاخيز و زایش دوباره.
تخم مرغ، نماد نژاد و نطفه.
آيينه، نماد شفافيت و صفا.
سنجد، نماد دلدادگی و زايش و باروری.
سيب، نماد رازوارگی عشق.
انار، نماد تقدس.
سکه های تازه ضرب، نماد برکت و دارندگی.
ماهی، نماد برج سپری شده ی اسفند. حوت (= ماهی)
نارنج، نماد گوی زمين.
گل بيدمشک که گل ويژه ی اسفندماه است، نماد امشاسپند سپندارمذ.
نان پخته شده از هفت حبوب.
بَرسَم (= شاخه هايی از درخت مقدس انار، بيد، زيتون، انجير در دسته های سه، هفت يا دوازده تايی).
خرما، پنير، شکر.
قرآن مجید.
و گلاب که بازمانده ی رسم آبريزان يا آبپاشان است (بر مبنای اشاره ی ابوريحان بيرونی چون در زمستان انسان همجوار آتش است، به دود و خاکستر آن آلوده می شود و لذا آب پاشيدن به يکديگر نماد پاکيزگی از آن آلايش است.)

برگرفته از انجمن دوستداران یادمان های باستانی

شرکت در چهارمین کنفرانس بین المللی بحران و پدافند غیر عامل

در روز یکشنبه یازدهم و دوشنبه دوازدهم  اسفند ماه ۱۳۸۷ چهارمین کنفرانس بین المللی بحران و پدافند غیر عامل با اهداف پیشگیری و همچنین پایداری ملی در تهران برگزار گردید که از طرف نیروگاه سیکل ترکیبی کازرون بنده به همراه آقای اوحدیان در این کنفرانس شرکت کردیم.

در این کنفرانس که سخنرانان ایرانی و خارجی از دانشگاه های معتبر دنیا و همچنین کارشناسان ، محققان ، مدیران و دانشجویان حضور داشتند با ارائه مقالات به بررسی روند مدیریت بحران و تاب آوری جامعه و همچنین در بعد پایداری ملی به ابعاد مختلف پدافند غیر عامل پرداخته شد.

اربعین یادآور حماسه و عشق

به یاد کربلا دلها غمین است                  دلا خون گریه کن چون اربعین است

 رام شیعه در خون ریشه دارد                 نگهبانی ز خط خون چنین است

 چهل فجر خونین ، از عاشورا می گذرد.
و چهل غروب غمرنگ ، بر شهیدان کربلا ، گریسته است.
چهل روز ، از تجسم حماسه ی باور و ظهور فرهنگ شهادت می گذرد.
امروز ، روز خونین گریستن دلها ، و اشک ریختن دیدار است.
امروز ، اربعین است.
یاد آور شور عاشورایی حسین و حسینیان.
اربعین ، پیام گذار خون است و راوی داستان و احیاگر درس های عاشورا.

امروز اربعین است، جابر و عطیه را بر تربت سالار شهیدان می بینیم و اسیران آزاده را در گذر از کوی عاشقان.

و اهل بیت را در مرور بر مقتل شهیدان در منای کربلا.

و جای خالی رقیه ، گل پرپر رسالت بوستان رسالت را و کاروانی که بار غم دارد و بر کوی عشاق-کربلا- می گذرد و بار می افکند.

اربعین ، مراسم تجدید اندوه دودمان رسول الله  و فصل گریستن دوباره بر شهدای آل الله است و بهار اشک باریدن بر خاک پاک کشتگان بی کفن دشت نینوا. اربعین ، خزان گلهای روییده در گلزار علوی است.

ما سالهاست که با اربعین پیوند خون و گریه داریم.

قرن هاست که اربعین را ، شکستن دوباره بغض عاشورا در رواق زمان می شناسیم و شکفتن مجدد غنچه غم بر شاخه دلمان می دانیم.

اربعین رنگ ماتم دارد ، سیاه پوشی شام غریبان را به یاد می آورد و لحظه دشوار وداع آخر را و شهادت علمدار بر ساحل فرات را و آن سحرای خونین و غروب غم را.

کربلا نبرد کفر و دین بود و درگیری داد و بیداد ، و حق و باطل.

و میثاق ما با اربعین ناگسستنی است.


یادمانی از زلزله ی بم

نمی دانم یادتان هست یا نه. ولی در چنین روزی بود که تعداد زیادی از هموطنانمان را از دست دادیم.

در چنین روزی بود که باری از غم بر دوش کثیری از مردم ،اعم از  پیر و جوان ، ایرانی و خارجی قرار گرفت. لحظات ابتدای صبح روز جمعه

تعدادی در بستر آرمیده اند ،

پیرزنی که چادر سفید بر سر دارد و با خدای خویش راز و نیاز می کند

مادری که با صدای گریه نوزاد خود ، آخرین قطرات شیر را بر دهان وی گذاشته است.

و شاید کسی که بر بالین مریضی نشسته است تا مبادا مشکلی پدیدار شود.

و .....

و  زلزله ای که ویران کرد شهری را که بم نام داشت. آری ۵ سال گذشت

شاید فراموش نکرده باشید آن روز هایی را که خبر تاسف بار از دست دادن عزیزان هم وطنمان را از اخبار شنیدیم. آن همه حمایت و پشتیبانی نیروهای مردمی و امدادی که در کمترین زمان خود را به بم می رساندند و در بدترین شرایط به امداد آسیب دیدگان می پرداختند.

شاید فراموش نکرده باشید حضور نیروهای امدادی از سراسر جهان و که در حال کمک به انسان هایی از جنس خودشان بودند.

و شاید فراموش نکرده باشیم که قبل از زلزله بم ، زلزله هایی همچون زلزله منجیل- زلزله خراسان - زلزله لار - زلزله طبس و دهها زلزله شدید دیگر کشور ما را لرزانده است.

و شاید فراموش نکرده باشیم که شهر کازرون نیز بارها و بارها لرزیده است.

و شاید فراموش نکرده باشیم که نه تنها با زلزله بلکه با قهر طبیعت  نمی توان مبارزه کرد

پس باید آماده بود و آمادگی داشت تا بتوان اثرات این قهر طبیعت را کم کرد لذا باید :

قفسه‌ها را به ديوارها متصل ومحكم كنيد

اشياء بزرگ و سنگين تر را در قفسه‌هاي پايين‌تر قرار دهيد.

اشياء شكستني را در طبقات پايين كابينت نگهداريد و درب آن را محكم ببنديد.

وسايل سنگين نظير تابلوها و آينه‌ها را دور از محل خواب قرار دهيد، و در جاي خود مستحكم كنيد   

 

·        روشنايي‌ها را در محل خود  ثابت و محكم كنيد.

·        سيم كشي برق ساختمان و سيستم لوله كشي گاز را به صورت دوره اي براي عيوب احتمالي  بررسي نمائيد چراكه خطرآتش‌سوزي وجود دارد.

·        درصورت وجود آسيب و شكاف در سقف و ديوارهاي خانه با يك كارشناس مشورت كنيد.

·        محصولات قابل اشتعال مانند اسپري حشره‌كش را  در كابينت ها و قفسه هاي  پاييني قرار دهيد.

 

شناسايي مكان‌هاي امن در داخل و خارج خانه

 

زير مبلمان و اثاثيه محكم و سنگين نظير يك ميز

كنار يك ديوار داخلي

دوري از جاهايي‌كه احتمال ريختن خرده شيشه وجود دارد مثلاً نزديك پنجره‌ها، آينه‌ها، تابلوها و يا جايي‌كه وسايل سنگين از قفسه ها احتمال سقوط دارد.

درفضاي باز: دوري از ساختمان‌‌ها، درخت‌ها، خطوط تلفن و برق،و پل‌هاي هوايي.

اشياء وملزوماتي را كه در خارج از ساختمان قرار دارند، مانند كولرها، لوله هاي دودكش، گلدان ها و . . . در جاي خود مسحكم كنيد و آن ها را در اماكني قرار دهيد كه خطر سقوط نداشته باشد

اشياء و ملزوماتي را احتمال سقوط دارند، در جاي خود مستحكم كنيد.

درصورتي كه نمي‌توانيد كل ساختمان خود را بازسازي كنيد دست كم اتاقي امن در خانه خود  بسازيد.

آموزش خود و اعضاي خانواده

همراه داشتن وسايل ضرروري

طرح يك برنامه ارتباط اضطراري

به آمادگي افراد جامعه خود، خصوصاً همسايگان كمك كنيد

اگر در داخل خانه هستيد:

 تا توقف لرزش‌ها در زير يك ميز محكم و سفت و يا ساير لوازم و اسباب داري فضاي مناسب پناه بگيريد واز خود محافظت كنيد. اگر بر اثر لرزش زلزله حرکت کردند پايه‌های آنهارا محکم با دست نگاه داريد و با آن حرکت کنيداگر در نزديكي شما مكان امن وجود ندارد، سر و صورت خود را با كمك بازوان بپوشانيد و در يك گوشه به حالت چمباتمه ، بنشينيد.

. تحقيقات نشان داده‌است كه بيشترين صدمات زماني رخ مي‌دهد كه افراد سعي در تغيير موقعيت و يا خروج از ساختمان دارند.

 

اگر در زير آوار مانده‌ايد:

 كبريت روشن نكنيد.

جلوي دهانتان را با يك دستمال كاغذي و يا يك پارچه بپوشانيد.

چنانچه درنزديكي شما  ديوار يا لوله وجود داردضربات ممتد و ریتمیک(پیوسته) به آن بزنيد تا امدادگران بتوانند محل محبوس شدن شما را پيداكنند. اگر سوت همراهتان بود از آن استفاده كنيد. آخرين راه اينست كه فرياد بزنيد. هرچند فريادزدن باعث استنشاق مقدار زيادي گرد و خاك مي‌شود.  هیچگاه نیروی خودتان را بیهوده زیر آوار از دست ندهید.

 

هرگز نیروی خود را در زیر آوار به هدر ندهید.